روایت بیصدا قصه یک آدم معمولی است، کسی درست مثل نیمی از مردمان این شهر، که یک روز با صرف فعل خواستن، مسیر زندگی خود را تغییر داد تا مرزهای معمول، مرسوم و روزمره زندگی را اندکی جابهجا کند. زمانی که رضا باقری ۲۸ ساله در سال ۱۳۶۸ برای ادامه تحصیل عازم دیار غیر میشد، تصورش را نمیکرد که روزی مؤسس شرکت دانشبنیانی با دهها میلیارد تومان گردش مالی باشد.